دوش آنکه همه جهان ما بود
آراسته میهمان ما بود
سوگند به جان ما همی خورد
گر چند بلای جان ما بود
بودش همه خرمی و خوبی
شکر ایزد را که آن ما بود
از طالع سعد ما براند
فالی که نه در گمان ما بود
بنشست میان ما و برخاست
آزار که در میان ما بود
انوری : دیوان اشعار : غزلیات : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۳۶
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/15718