یعلمالله که دوستدار توام
عاشق زار بیقرار توام
بیتو ای جان و دیدهٔ روشن
چون سر زلف تابدار توام
در سر من خمار انده تست
تا که بیروی چون نگار توام
ارغوانم چو زعفران بیدرد
تا که بیچشم پر خمار توام
هر شبی در کنار غم جستم
تا چرا دور از کنار توام
یار درد و غمم مدار که من
آخر ای ماهروی یار توام
انوری : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۸۴
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/15766