دل از خوبان دیگر برگرفتم ز دل نو باز عشقی درگرفتم ندانستم که اصل عاشقی چیست چو دانستم رهی دیگر گرفتم فکندم دفتر و جستم ز طامات خراباتی شدم ساغر گرفتم عتاب دوستان یکسو گرفتم کتاب عاشقی را برگرفتم ز بهر عشق تو در بت‌پرستی طریق مانی و آزر گرفتم انوری : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۸۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/15770