تا به کوی تو رهگذر دارم کس نداند که من چه سر دارم دل ربودی و قصد جان کردی رسم و آیین تو ز بر دارم داستانی ز غصهٔ همه سال قصهٔ عمر جان شکر دارم جز غم عاشقی ز بی سیمی صد هزاران غم دگر دارم عهد و پیمان شکسته‌ای بر هم سر برآورده‌ای خبر دارم هر غمی کز تو باشدم حقا ای دو دیده به دیده بردارم انوری : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۹۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/15781