درد دل هر زمان فزون دارم چه کنم بی‌وفاست دلدارم همه با من جفا کند لیکن به جفا هیچ ازو نیازارم بار اندوه و رنج محنت او بکشم زانکه دوستش دارم یاد وصلش کنم معاذالله کی بود این محل و مقدارم تا توانم حدیث هجرش کرد می‌رود صد هزار بیکارم گفته بودم کزو کنم درخواست تا نماید ز دور دیدارم این قدر التماس خود چه بود سالها شد که تا در آن کارم باورم می‌کنی به نعمت شاه کین قدر نیز هم نمی‌یارم انوری : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۰۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/15782