عمر بیتو به سر چگونه برم
که همی بیتو روز و شب شمرم
خونها از دو دیده پالودم
رخنه رخنه شد از غمت جگرم
تو ز شادی و خرمی برخور
که من از تو به جز جگر نخورم
مگر این بود بخششم ز فلک
که ز دست غم تو جان نبرم
چند برتافتم ز کوی تو روی
با قضا برنیامد آن حذرم
انوری : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۱۰
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/15792