کار جهان نگر که جفای که می‌کشم دل را به پیش عهد وفای که می‌کشم این نعره‌های گرم ز عشق که می‌زنم این آه‌های سرد برای که می‌کشم بهر رضای دوست ز دشمن جفا کشند چون دوست نیست بهر رضای که می‌کشم دل در هوای او ز جهانی کرانه کرد آخر نگویدم که هوای که می‌کشم ای روزگار عافیت آخر کجا شدی باری بیا ببین که برای که می‌کشم شهریست انوری و شب و روز این غزل کار جهان نگر که جفای که می‌کشم انوری : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۱۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/15796