ای باد صبحدم خبری ده ز یار من کز هجر او شدست پژولیده کار من او بود غمگسار من اندر همه جهان او رفت و نیست جز غم او غمگسار من بی‌کار نیستم که مرا عشق اوست کار بی‌یار نیستم چو غمش هست یار من هرگونه‌ای شمار گرفتم ز روز وصل هرگز نبود فرقت او در شمار من کو آن کسی که کرد شکایت ز روزگار تا بنگرد به روز من و روزگار من پرخون دل و کنار همی خوانم این غزل بربود روزگار ترا از کنار من انوری : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۴۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/15831