آخر ای جان جهان با من جفا تا کی کنی دست عهد از دامن صحبت رها تا کی کنی چون به جز جور و جفاکاری نداری روز و شب پس مرا بیغارهٔ مهر و وفا تا کی کنی باختم در نرد عشقت این جهان و آن جهان چون همه درباختم با من دغا تا کی کنی چون کلاه خواجگی یکباره بنهادم ز سر جان من پیراهن صبرم قبا تا کی کنی از وفای انوری چون روی گردانیده‌ای شرم دار از روی او آخر جفا تا کی کنی انوری : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۱۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/15892