ای فخر همه نژاد آدم ای سیدهٔ زنان عالم روح‌القدس از پی تفاخر مهر تو نهاد مهر خاتم سلطانت کریمةالنسا خواند شد ذات شریف تو مکرم راضی ز تو ای رضیةالدین جبار تو ذوالجلال اکرم در خدمت طالع تو دارد سعد فلکی دو دست برهم بر خستگی نیازمندان پیوسته ز لطف تست مرهم اسبی که عنان‌کش تو باشد زاقبال شود چو رخش رستم عمرت ندب هزار گردد نراد فلک اگر زند دم روح‌الله اگر چه بود عیسی تو راحت روح و آن دل هم موجود شداز تو جود و احسان چونان که مسیح شد ز مریم اقبال تو بر فزون به هر روز در دولت خسرو معظم آن پادشهی که خسروان را از هیبت او فرو شود دم از ورد و تضرعت سحرگاه بنیاد بقای اوست محکم با خاک در تو ز ایران راست بر چهره صفای آب زمزم در مدح و ثنات شاعران‌راست تشریف و صلات خز معلم ارواح ملک به ناله آمد صوت تو گرفت چون ترنم جز بر تو ثنا و مدح گفتن باشد چو تیمم و لب یم احباب ترا به زیر رانست ز اقبال توبارگی و ادهم اعدای ترا زه گریبان طوقیست بسان مار ارقم از قربت تو سرور و شادی وز فرقت تو مراست ماتم گیرد فلک ار بخشک ریشم من در ندهم به خویشتن نم بودی پدرم به مجلس تو یاری سره و حریف محرم تو شاد بزی که رفت و زو ماند میراث به ماندگان او غم ارجو که رهی شود ز لطفت بر اغلب مادحان مقدم تا هشت سپهر و چار طبع‌اند آمیخته ز امتزاج بر هم بادات بقا و عز و اقبال بیش از رقم حروف معجم ماه رمضان خجسته بادت تا پیش صفر بود محرم انوری : دیوان اشعار : قصاید : قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۹ - در مدح رضیةالدین مریم گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/16038