امروز چون گذشتی برما؟ عجب، عجب! ماه نوی که گشتی پیدا، عجب، عجب! خوبت رخست و زیبا، بنشین، نکو، نکو شاد آمدی و خرم، فرما، عجب، عجب! بخت من و من آسان با تو؟ بیا، بیا خوی تو و تو ساکن باما، عجب، عجب! چونت ز دل برآمد، جانا که بی‌رقیب بر من گذار کردی تنها؟ عجب، عجب! دری و دور گشته ز دریای چشم ما ای در باز گشته ز دریا، عجب، عجب آگاه چون نکردی ما را ز آمدن ناگاه چون فتادی اینجا؟ عجب، عجب! زینهاست کاوحدی به تو دادست دل چنین زان دل چگونه آمد اینها؟ عجب، عجب! اوحدی مراغه‌ای : دیوان اشعار : غزلیات : غزلیات : غزل شمارهٔ ۵۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/17008