دوشت به خواب دیدم، تعبیر این چه باشد؟ با من به خشم بودی، تاثیر این چه باشد گفتم که: بوسه‌ای ده، انگشت را به طیره بر هر دو لب نهادی، تقریر این چه باشد؟ چون مشرف غم خود کردی دل مرا تو با من یکی نگویی: توفیر این چه باشد؟ گفتم: وصال، گفتی:« هذا فراق بینی» بس مشکل آیتست این، تفسیر این چه باشد؟ خطیست بر لب تو بس دلپذیر و بر من روشن نگشت، گویی: تحریر این چه باشد؟ گفتی: دل تو با من تقصیر کرد، جانا زین دل چه گرد خیزد؟ تقصیر این چه باشد؟ از دردت اوحدی را آرام نیست یک دم درمان او چه سازم؟ تدبیر این چه باشد؟ اوحدی مراغه‌ای : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۴۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/17199