در آن شمایل موزون چو دل نگاه کند هزار نامه به نقش هوس سیاه کند ز حسرت رسن زلف و چاه غبغب او نه طرفه گر دل من رغبت گناه کند به هجراو دل من غیر ازین نمی‌داند که روز و شب بنشیند، فغان و آه کند برفت و در پی او آن چنان گریسته‌ام کز آب دیدهٔ من کاروان شناه کند دلم کجا طمع وصل او کند؟ هیهات! مگر ز دور به خاک درش نگاه کند اگر ز طلعت او مشتری خبر یابد کجا ملازمت آفتاب و ماه کند؟ ز فخر سر به فلک برکشد ستاره صفت چو اوحدی ز سر زلف او پناه کند اوحدی مراغه‌ای : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۰۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/17258