غیر ازو هر چه هست بازی بود ما و من قصهٔ مجازی بود زود بگذر، که اصل ذات یکیست وین صفت‌ها بهانه‌سازی بود تو ز دستش بداده‌ای، ورنه دوست در عین دلنوازی بود نفس کافر ترا ازو ببرید هر که او نفس کشت غازی بود عشق خود با تو فاش می‌گوید که: بما اول او نیازی بود حدث از تست ورنه پیش از تو همه روی زمین نمازی بود اوحدی، گر شناختی خاموش! کین حدیث از زبان‌درازی بود اوحدی مراغه‌ای : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۴۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/17297