قاصرات الطرف فی حجب الخیام حال ترکانست گویی والسلام عکس کین و مهر ایشان کفر و دین رنگ روی و زلف ایشان صبح و شام هم به معنی زهره را نایب مناب هم به صورت ماه را قایم مقام همچو دولت، گاه دشمن، گاه دوست همچو گردون، گاه تند و گاه رام بر ثوابت جزع ایشان را ستم از کواکب اسب ایشان را ستام کوچ ایشان رحلت صیف و شتا خوی ایشان جنبش شمس و غمام روز نرمی همچو سوسن خوش نسیم وقت تندی همچو توسن بد لگام تنگ چشمانند، لیکن دوربین خوبرویانند، لیکن خویش کام صحن لشکر گاهشان چرخ و نجوم هیات خرگاهشان رکن و مقام روی ایشان در کله خورشید و ماه چشم ایشان در قبا ماهی و دام رونق بعظاق رنگ آمیز شان جلوهٔ طاوس را ماند مدام میل ترکان کن، که یابی برقرار نزد ترکان رو، که بینی بر دوام ساقیان بربری از پیش و پس بادهای کوثری از کاس و جام دلبران کاسه گیر بوسه ده دلبران عشقبار نیک نام گر مرادی هست اینست، ای پسر ور بهشتی هست اینست،ای غلام اوحدی را با چنین قوم اوفتاد راه سلطانیه و دارالسلام اوحدی مراغه‌ای : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۴۶۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/17422