دی ره می‌خانه باز یافته بودم کار طرب را بساز یافته بودم جمله به می‌دادم و به مطرب و ساقی هر چه به عمری دراز یافته بودم آنچه نه عشق تو بود و رندی و مستی عین دروغ و مجاز یافته بودم راه دل رازدار بسته زبان را در حرم اهل راز یافته بودم نه پدر و چار مادر و سه پسر را پیش خود اندر نماز یافته بودم با همه پستی بلند همت خود را از دو جهان بی‌نیاز یافته بودم سایهٔ دربان نگشت زحمت راهم زانکه ز سلطان جواز یافته بودم هر هوس و آرزو، که بود دلم را در رخ آن دلنواز یافته بودم در نظر اوحدی ز راه حقیقت نه در افلاک باز یافته بودم اوحدی مراغه‌ای : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۵۰۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/17459