تا کی به در تو سوکوار آیم؟ در کوی تو مستمند و زار آیم؟ گر کار مرا تو غم رسی روزی غم نیست، که عاقبت به کار آیم وقتی که ز کشتگان خود پرسی اول منم آنکه در شمار آیم چون دست برآوری به خون ریزی هم من باشم که: پایدار آیم روزی اگرم تو یار خود خوانی دانم به یقین که: بختیار آیم هم پیش تو بگذرم به دزدیده گر نتوانم که آشکار آیم مگذار مرا چو اوحدی تنها زنهار! که من به زینهار آیم اوحدی مراغه‌ای : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۵۷۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/17530