دوستی با دشمنان ما مکن سود ایشان و زیان ما مکن خون من خوردی، دلم را غم بخور دل ببری،قصد جان ما مکن چون میانت خون ما ریزد، کمر گو: فضولی در میان ما مکن از لب خود کان دشمن بر میار زهر قاتل در دهان ما مکن ای که میرانی به دشنامم ز در جز به شمشیر امتحان ما مکن گر نبیند چشم ما جز روی تو گوش بر آه و فغان ما مکن راز عشقت گر بگویم آشکار داروی درد نهان ما مکن گر نمیرد اوحدی پیشت روان هیچ رحمت بر روان ما مکن اوحدی مراغه‌ای : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۶۲۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/17580