ای اوفتاده در غم عشقت ز پای من گر دست اوفتاده نگیری تو، وای من! نای دلم مگیر به چنگ جفا چنین کز چنگ محنت تو ننالم چو نای من پشتم چو چنبر از غم و نیکوست ماجری دل بسته‌ام در آن رسن مشک‌سای من گردن بسی بگشت، تن و دل به جای بود روی ترا بدیدم و رفتم ز جای من دشمن لب تو بوسد و در آرزوی آن کز دور بوسه می‌دهمت، خاک پای من سگ بر در سرای تو گستاخ و من غریب ای بندهٔ سگان در آن سرای من درد ترا به خلق چو گویم چو اوحدی؟ آن به که اعتماد کنم بر خدای من اوحدی مراغه‌ای : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۶۴۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/17600