دل به تو دادیم و شکستی، برو سینهٔ ما را چو بخستی ، برو داد دل از پیش تو می‌خواستم چون بت بیداد پرستی، برو باز ز سر عربده داری و جنگ هیچ نگویم که: تو مستی، برو نیستی از همچو منی در جهان سهل بود، چون که تو هستی، برو آمده بودم که نشینی دمی چون ز تکبر ننشستی، برو گم شده بودم که: بجویی مرا چونکه نجستی و بخستی، برو اوحدی شیفته در دام تست گر تو ازین دام بجستی، برو اوحدی مراغه‌ای : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۶۸۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/17635