من به هر جوری نخواهم کرد زاری زانکه دولت باشد از خوی تو خواری گفته‌ای: خونت بریزم،سهل باشد بعد ازین گر بر سرم شمشیر باری گو: بیاموز، ابر نیسانی، ز چشمم اشک باریدن در آن شبهای تاری بر ندارم سر ز خاک آستانت من خود این خیر از خدا خواهم به زاری با تو خواهم گفت هر جوری که کردی گر نخواهی عذرم، آخر شرم داری اوحدی مقبل شود در هر دو عالم ار قبولش می‌کنی روزی به یاری اوحدی مراغه‌ای : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۷۹۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/17744