نه بیگانه‌ای، ای بت خانگی مکن با من خسته بیگانگی تو گر پایمردی نکردی به لطف چه سود این دلیری و مردانگی؟ پری‌زاده‌ای چون تو پیش نظر نباشد ز من طرفه دیوانگی چراغیست روی تو، ای ماهرخ که شمعش نیرزد به پروانگی بگیری بسی دل زلف چو دام گر آن خال مشکین کند دانگی ز مهر سر زلفت، ای سنگدل هوس می‌کند سنگ را شانگی به تمکین مکوش، اوحدی، در غمش که عاشق نکوشد به فرزانگی اوحدی مراغه‌ای : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۸۱۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/17771