پسری با پدر به زاری گفت که: مرا یار شو به همسر و جفت گفت: بابا، زنا کن و زن نه پند گیر از خلایق، از من نه در زنا گر بگیردت عسسی بهلد، کو گرفت چون تو بسی زن بخواهی، ترا رها نکند ور تو بگذاریش چها نکند؟ از من و مادرت نگیری پند چند دیدی و نیز دیدم چند آن رها کن که نان و هیمه نماند ریش بابا بین که: نیمه نماند اوحدی مراغه‌ای : جام جم : حکایت گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/18193