من شنیدم که صاحب دیذی داشت ناپاکزاده تلمیذی سالها دیده در سرای سپنج پر هنر بر سرش مصیبت و رنج تا خرد جمع کرد و دانا شد هم سخن گوی و هم توانا شد گر چه بسیار مال و جاه بیافت قرب سلطان و عز شاه بیافت چون وفا در سرشت و زاد نداشت حق استاد خود بیاد نداشت راستان رنج خود تلف کردند زانکه در کار ناخلف کردند پاک تن در وفا تمام آید بدگهر نا پسند و خام آید هر که در سیرت وفا شد گرد ز وفا راه در فتوت برد اوحدی مراغه‌ای : جام جم : حکایت گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/18205