با عقیق لب او لعل بدخشان کم گیر با گل عارض او لالهٔ نعمان کم گیر سخن سرکشی سرو سهی بیش مگوی قد یارم نگر و سرو خرامان کم گیر با وجود لب لعل و خط مشگ آسایش یاد ظلمت مکن و چشمهٔ حیوان کم گیر شب تاریک اگرت وصل میسر گردد با رخش چشمهٔ خورشید درخشان کم گیر میلت ار جز بتماشای گلستان نکشد در جمالش نگر و طرف گلستان کم گیر غمزه‌اش بین و دگر شوخی عبهر کم گوی خط سبزش نگر و سبزهٔ بستان کم گیر وصل آن حور پریچهره گرت دست دهد نام جنت مبر وملک سلیمان کم گیر گوش بر قول مغنی کن و برطرف چمن صبحدم نغمهٔ مرغان خوش الحان کم گیر خواجو این منزل ویرانه به اندازهٔ تست از اقالیم جهان خطهٔ کرمان کم گیر خواجوی کرمانی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۵۱۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/18801