رقم ز غالیه بر طرف لاله زار مکش ز نافه ختنی نقش بر عذار مکش به خون دیدهٔ ما ساعد نگارین را بیا و رنگ کن و زحمت نگار مکش بقصد کشتن ما خنجر جفا و ستم اگر چنانکه کشی تیغ انتظار مکش ز بار خاطرم ای ساربان تصور کن مکن شتاب و شتر را بزیر بار مکش چو نیست پای برون رفتنم ز منزل دوست بخنجرم بکش و ناقه را مهار مکش چو از رخش گل صد برگ می‌توان چیدن مرو بطرف گلستان و رنج خار مکش مدام چون ز می عشق مست و مدهوشی بریز باده و درد سر خمار مکش گرت ز غیرت بلبل خبر بود چو صبا ببوستان مرو و جیب شاخسار مکش بروزگار توان یافت کام دل خواجو بترک کام کن و جور روزگار مکش خواجوی کرمانی : غزلیات : غزلیات : غزل شمارهٔ ۵۵۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/18838