روی تو گر بدیدمی جان بتو بر فشاندمی صبرم اگر مدد شدی دل ز تو واستاندمی چون تو درآمدی اگر غرقهٔ خون نبودمی بس که گهر بدیدگان در قدمت فشاندمی کاج نراندی ای صنم توسن سرکش از برم تا ز دو دیده در پیت خون جگر نراندمی پای دل رمیده گر باز بدستم آمدی ترک تو کردمی و خویش از همه وا رهاندمی نوک قلم بسوختی از دل سوزناک من گرنه ز دیده دمبدم آب برو چکاندمی ضعف رها نمی‌کند ورنه ز آه صبحدم شعله فروز چرخ را مشعله وانشاندمی خواجو اگر چو دود دل دست در آه من زدی گر بزمین فرو شدی بر فلکش رساندمی خواجوی کرمانی : غزلیات : غزل شمارهٔ ۸۸۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/19169