یکی دخت دیگر بد آزرم نام ز تاج بزرگان رسیده به کام بیامد به تخت کیان برنشست گرفت این جهان جهان رابه دست نخستین چنین گفت کای بخردان جهان گشته و کار کرده ردان همه کار بر داد و آیین کنیم کزین پس همه خشت بالین کنیم هر آنکس که باشد مرا دوستدار چنانم مر او را چو پروردگار کس کو ز پیمان من بگذرد بپیچید ز آیین و راه خرد به خواری تنش را برآرم بدار ز دهقان و تازی و رومی شمار همی‌بود بر تخت بر چار ماه به پنجم شکست اندر آمد به گاه از آزرم گیتی بی‌آزرم گشت پی اختر رفتنش نرم گشت شد اونیز و آن تخت بی‌شاه ماند به کام دل مرد بدخواه ماند همه کار گردنده چرخ این بود ز پروردهٔ خویش پرکین بود فردوسی : شاهنامه : پادشاهی آزرم دخت : پادشاهی آزرم دخت گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/1922