نگارا، گر چه از ما برشکستی ز جانت بنده‌ام، هر جا که هستی ربودی دل ز من، چون رخ نمودی شکستی پشت من، چون برشکستی چرا پیوستی، ای جان، با دل من؟ چو آخر دست، از من می‌گسستی ز نوش لب چو مرهم می‌ندادی ز نیش لب چرا جانم بخستی؟ ز بهر کشتنم صد حیله کردی چو خونم ریختی فارغ نشستی اگر چه یافتی از کشتنم رنج ز محنت‌های من، باری، برستی مرا کشتی، به طنز آنگاه گویی: عراقی، از کف من نیک جستی! فخرالدین عراقی : دیوان اشعار : غزلیات : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۴۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/19467