درین ره گر به ترک خود بگویی ببینی کان چه می‌جویی خود اویی تو جانی و چنان دانی که جسمی تو دریایی و پنداری که جویی تویی در جمله عالم آشکارا جهان آیینهٔ توست و تو اویی نمی‌دانم چو بحر بیکرانی چرا پیوسته در بند سبویی؟ ز بی‌رنگی تو را چون نیست رنگی از آن در آرزوی رنگ و بویی به گرد خود برآ یک بار آخر به گرد هر دو عالم چند پویی؟ مراد خود هم از خود بازیابی عراقی، گر به ترک خود بگویی فخرالدین عراقی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۰۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/19524