نه از تو به من رسید بویی نه وصل توام نمود رویی اندیشهٔ هجر دردناکت آویخته جان من به مویی سودای تو در دلم فکنده هر لحظه به تازه جست و جویی با آنکه ز گلشن وصالت دانم نرسد به بنده بویی لیکن شده‌ام به آرزو شاد مزار تو، کم ز آرزویی سودای محال در دماغم افکنده به هرزه های و هویی داده سر خویش را عراقی زیر خم زلف تو چو گویی فخرالدین عراقی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۰۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/19526