دل و جانی است با من مشتاق به تو نزدیک و تن اسیر فراق روی زیبا ز من چرا پوشی؟ «این تحریمه علی‌العشاق»؟ تو طبیبی و ما چنین بیمار تو ملولی و ما چنین مشتاق بر دلم ساحران غمزهٔ تو «رامیات با سهم الاماق» مست شوق توایم و بادهٔ وصل نرسیده است هم چنان به مذاق از محیط غم تو جان نبرند غوطه خوران بحر استغراق در بیابان عشق تو دل ما «صار حیران مشرق الاشراق» فخرالدین عراقی : عشاق‌نامه : فصل ششم : غزل گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/19763