نه گل، نه لاله درین خارزار می‌ماند دویدنی به نسیم بهار می‌ماند مل خنده بود گریهٔ پشیمانی گلاب تلخ ز گل یادگار می‌ماند مگر شهید به این تیغ کوه شد فرهاد؟ که لاله‌اش به چراغ مزار می‌ماند مه تمام، هلال و هلال شد مه بدر به یک قرار که در روزگار می‌ماند؟ چنین که تنگ گرفته است بر صدف دریا چه آب در گهر شاهوار می‌ماند؟ ز لاله و گل این باغ و بوستان صائب به باغبان جگر داغدار می‌ماند صائب تبریزی : دیوان اشعار : گزیدهٔ غزلیات : غزل شمارهٔ ۷۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/19890