تا چند گرد کعبه بگردم به بوی دل؟
تا کی به سینه سنگ زنم ز آرزوی دل؟
افتد ز طوف کعبه و بتخانه در بدر
سرگشتهای که راه نیابد به کوی دل
ساحل ز جوش سینهٔ دریاست بی خبر
با زاهدان خشک مکن گفتگوی دل
در هر شکست، فتح دگر هست عشق را
پر میشود ز سنگ ملامت سبوی دل
طفل بهانهجو جگر دایه میخورد
بیچاره آن کسی که شود چارهجوی دل
میخانه است کاسهٔ سر فیل مست را
صائب ز خود شراب برآرد سبوی دل
صائب تبریزی : دیوان اشعار : گزیدهٔ غزلیات : غزل شمارهٔ ۹۵
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/19914