من و ما و تو او هست یک چیز که در وحدت نباشد هیچ تمییز هر آن کو خالی از خود چون خلا شد انا الحق اندر او صوت و صدا شد شود با وجه باقی غیر هالک یکی گردد سلوک و سیر و سالک حلول و اتحاد از غیر خیزد ولی وحدت همه از سیر خیزد تعین بود کز هستی جدا شد نه حق شد بنده نه بنده خدا شد حلول و اتحاد اینجا محال است که در وحدت دویی عین ضلال است وجود خلق و کثرت درنمود است نه هرچ آن می‌نماید عین بود است محمود شبستری : گلشن راز : بخش ۳۱ - قاعده در بطلان حلول و اتحاد گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/20042