از دل رودم یاد تو بیرون نه و هرگز لیلی رود از خاطر مجنون نه و هرگز با اهل وفا و هنر افزون شود و کم مهر تو و بی‌مهری گردون نه و هرگز از سرو و صنوبر بگذر سدره و طوبی مانند به آن قامت موزون نه و هرگز خون ریختیم ناحق و پرسی که مبادا دامان تو گیرند به این خون نه و هرگز در عشق بود غمزدهٔ بیش ز هاتف در حسن نگاری ز تو افزون نه و هرگز هاتف اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۴۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/20321