خان احمد دون کز ستم و ظلم پیاپی بر خلق رساندی الم و رنج دمادم آن فتنهٔ عالم که ز ظلم و ستمش بود بس سینه پر از آتش و بس دیده پر از نم نزدیک به آن شد که زهم ریزد و پاشد از فتنهٔ او سلسلهٔ عالم و آدم صد شکر که شد کشته به خواری و ز قتلش پر گشت ز شادی دل خلقی، تهی از غم چون بهر مکافات و سزای عمل خویش بربست به آهنگ سقر رخت ز عالم بودم پی تاریخ که پیر خردم گفت بنویس که خان احمد دون شد به جهنم هاتف اصفهانی : دیوان اشعار : ماده تاریخ‌ها : شمارهٔ ۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/20393