حیف از هدیه آن گل رعنا که پری چهره بود و حور سرشت حیف از آن تازه گل که بر شاخش دست گلچین روزگار نهشت از حریرش لباس بود آخر بسترش خاک گشت و بالین خشت رشتهٔ عمر آن یگانه گهر گردش چرخ بین چگونه برشت بود تا مزرع جهانش جای تخم خیرات جاودانی کشت همه نیکی گزید و نیکی کرد آری از خوب برنیاید زشت الغرض چون ازین جهان خراب سوی گلزار خلد رفت نوشت: هاتف خسته‌دل به تاریخش از جهان هدیه شد به سوی بهشت هاتف اصفهانی : دیوان اشعار : ماده تاریخ‌ها : شمارهٔ ۱۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/20401