هزار افسوس کز بزم جهان ناگاه بیرون شد ز جور اختر و بیداد گردون میرعبدالله هزار افغان ز بی‌مهری چرخ پیر کز کینش به عقبی شد جوان از گیتی دون میرعبدالله دریغا گشت در گلزار هستی ناگهان چون گل شراب زندگی در ساغرش خون میرعبدالله رخ تابان نهفت و کرد روز جمله یاران را جدا از مهر روی خویش شبگون میرعبدالله بود از ماتمش از حد فزون داغ دل یاران که بودش مهربانی از حد افزون میرعبدالله ز کج رفتاری گردون و بیداد سپهر دون به ناکامی شد از بزم جهان چون میرعبدالله رقم زد از پی تاریخ سال رحلتش هاتف شد از بزم جهان ناکام بیرون میرعبدالله هاتف اصفهانی : دیوان اشعار : ماده تاریخ‌ها : شمارهٔ ۳۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/20421