خط ز رخت سر کشید سرکشی ای گل بس است وقت نوازش رسید ناز و تغافل بس است نخل تو شد میوهٔ ریز از تو ندیدم بری جامه چو گل میدرم صبر و تحمل بس است در ره مرغ دلم حلقه مکن زلف را بر سر سرو قدت حلقهٔ کاکل بس است سایه ز خود گو ببر غیر تو گر خود هماست چتر همایون گل بر سربلبل بس است تا ز نشاط افکنم غلغله در بزم انس از می نابم به گوش یک دو سه غلغل بس است چند کشی محتشم بار تکبر ز خلق پشت تحمل خمید عجز تنزل بس است محتشم کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۷۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/21816