یارم طریق سرکشی از سر گرفت و رفت یکباره دل ز بی دل خود بر گرفت و رفت رو دروبال کرد مرا اختر مراد کان مه پی رقیب بد اختر گرفت و رفت غلطان به خاک بر سر راهش مرا چو دید دامن کشان ز من ره دیگر گرفت و رفت گفتم عنان بگیر دلم را که می‌رود آن بی‌وفا عنان تکاور گرفت و رفت یک نکته گفتمش که ز من بشنو و برو صد نکته بیش بر من ابتر گرفت و رفت دل هم که خوی با ستم عشق کرده بود دنبال آن نگار ستمگر گرفت و رفت ای محتشم بسوز فراق این زمان بساز کان افتاب سایه ز ما برگرفت و رفت محتشم کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۳۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/21873