روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست در غنچه‌ای هنوز و صدت عندلیب هست گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست چون من در آن دیار هزاران غریب هست در عشق خانقاه و خرابات فرق نیست هر جا که هست پرتو روی حبیب هست آن جا که کار صومعه را جلوه می‌دهند ناقوس دیر راهب و نام صلیب هست عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست فریاد حافظ این همه آخر به هرزه نیست هم قصه‌ای غریب و حدیثی عجیب هست حافظ : غزلیات : غزلیات : غزل شمارهٔ ۶۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/2192