ای طاعت تو بر همهٔ کائنات فرض ذکرت بر اهل صومعه و سومنات فرض گر سجدهٔ بشر ملک از یک جهت نمود آمد سجود تو ز جمیع جهات فرض ای در درون صد شکر ستان برون فرست چیزی که هست در همهٔ گیتی زکات فرض ای دل ز جامروز جفایش که در وفاست ورزیدن تحمل و حلم و ثبات فرض در وی مبین دلیر که ارباب عقل را ضیط دل است لازم و حفظ حیات فرض ای شیخ شکر کن تو کزین قد فارغی شکر فراغتست بر اهل نجات فرض بر محتشم که هست به یاد تو روز و شب بی‌خورد و خواب نیست چو صوم و صلات فرض محتشم کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۵۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/22094