ای رشگ بتان به کج کلاهی قربان سرت شوم اللهی تو بسته میان به کشتن من من بسته کمر به عذرخواهی روی تو ز باده ارغوانی رخسارهٔ من ز غصه کاهی من خورده قسم به عصمت تو تو داده به خون من گواهی ماهی تو درین لباس شبرنگ یا آب حیات در سیاهی گویند که ماهی و نگویند وصف مه روی تو کماهی ابرو بنما و رخ که بینند در خیمهٔ آفتاب ماهی ای بر سر تو همای دولت انداخته سایهٔ الهی بر محتشم گدا ببخشای شکرانهٔ این که پادشاهی محتشم کاشانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۵۹۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/22335