به آب روشن می عارفی طهارت کرد علی الصباح که میخانه را زیارت کرد همین که ساغر زرین خور نهان گردید هلال عید به دور قدح اشارت کرد خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد به آب دیده و خون جگر طهارت کرد امام خواجه که بودش سر نماز دراز به خون دختر رز خرقه را قصارت کرد دلم ز حلقه ی زلفش به جان خرید آشوب چه سود دید ندانم که این تجارت کرد اگر امام جماعت طلب کند امروز خبر دهید که حافظ به می طهارت کرد حافظ : غزلیات : غزل شمارهٔ ۱۳۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/2261