از سمور و حریر بیزارم باز میل قلندری دارم تکیه بر بستر منقش، بس بر تنم، نقش بوریاست هوس چند باشم مورع‌الخاطر ز استر و اسب و مهتر و قاطر تا کی از دست ساربان نالم که بود نام او گم از عالم چند گویم ز خیمه و الجوق چند بینم کجاوه و صندوق گر نباشد اطاق و فرش حریر کنج مسجد خوش است، کهنه حصیر گر مزعفر مرا رود از یاد سر نان جوین سلامت باد شیخ بهایی : دیوان اشعار : مثنویات پراکنده : شمارهٔ ۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/22655