هرگز نرسیدهام من سوخته جان،
روزی به امید
وز بخت سیه ندیدهام، هیچ زمان،
یک روز سفید
قاصد چو نوید وصل با من میگفت،
آهسته بگفت
در حیرتم از بخت بد خود که چه سان؟
این حرف شنید
شیخ بهایی : دیوان اشعار : مستزاد
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/22748