من ساده پرست و باده نوشم فرمان بر پیر می فروشم مستغرق لجهٔ شرابم مستوجب مژدهٔ سروشم بر گردش ساقی است چشمم بر پردهٔ مطرب است گوشم آن جا که پیاله‌ای، خرابم و آن جا که ترانه‌ای، خموشم من گوش ز بانگ نی شنیدم من چشم ز جام می نپوشم هم آتش می بسوخت مغزم هم ناله نی ببرد هوشم در کردن توبه سست کیشم در خوردن باده سخت کوشم عشرت طلب و نشاط جویم ساغر به کف و سبو به دوشم جز پیر مغان نمی‌شناسم جز قول بتان نمی‌نیوشم از طعن کسی نمی‌خراشم وز کردهٔ خود نمی‌خروشم تا روز جزا کشد فروغی کیفیت باده‌های دوشم فروغی بسطامی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۳۵۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/23349