پیش از اینت بیش از این اندیشه ی عشاق بود مهرورزی تو با ما شهره ی آفاق بود یاد باد آن صحبت شب‌ها که با نوشین لبان بحث سر عشق و ذکر حلقه ی عشاق بود پیش از این کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود از دم صبح ازل تا آخر شام ابد دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود سایه ی معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود حسن مه رویان مجلس گر چه دل می‌برد و دین بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود بر در شاهم گدایی نکته‌ای در کار کرد گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود رشته ی تسبیح اگر بگسست معذورم بدار دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود در شب قدر ار صبوحی کرده‌ام عیبم مکن سرخوش آمد یار و جامی بر کنار طاق بود شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود حافظ : غزلیات : غزلیات : غزل شمارهٔ ۲۰۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/2335