وصل جانان باشدم جان گو مباش در جهان جز فکر جانان گو مباش ساکن خلوت سرای انس را گلشن و بستان و ایوان گو مباش ما کجا اسباب دنیا از کجا مور را ملک سلیمان گو مباش چون ز یزدان هرچه خواهی میدهد خلعت و انعام سلطان گو مباش ما گدایانیم ما را چون عبید مال و جاه و حکم و فرمان گو مباش عبید زاکانی : دیوان اشعار : غزلیات : غزل شمارهٔ ۷۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/23624